کد خبر : 5347 / /
/

دانلود سریال زخم کاری

بازیگر سریال زخم کاری مرگ مغزی شد + عکس مالک سریال زخم کاری

سریال زخم کاری با کارگردانی محمدحسین مهدویان، این روز‌ها طرفداران زیادی پیدا کرده و توانسته رضایت مخاطبان باهوش سریال را جلب کند.

بازیگر سریال زخم کاری مرگ مغزی شد + عکس مالک سریال زخم کاری

اصل قدرت طلبی در سریال زخم کاری
سکانس ویژه سریال زخم کاری
قسمت های سریال زخم کاری

سریال زخم کاری با کارگردانی محمدحسین مهدویان، این روز‌ها طرفداران زیادی پیدا کرده و توانسته رضایت مخاطبان باهوش سریال را جلب کند. یکی از نقاط قوت سریال زخم کاری ، شخصیت مالک با بازی درخشان جواد عزتی است که می‌توان گفت یکی از عمیق‌ترین شخصیت‌ها در میان سریال‌های اخیر ایرانی است. سریال زخم کاری داستان مردی است به نام مالک که همواره مورد تحقیر قرار می گرفته. مالک سریال زخم کاری حالا با انتقام جویی و قدرت طلبی می خواهد تمام روزهای بدش را تلافی کند. در ادامه با تحلیل شخصیت مالک از سریال زخم کاری همراه خبر آزاد بمانید.

در قسمت چهاردهم سریال زخم کاری هانیه دختر مالک براثر مرگ مغزی فوت می کند. مه یاس پازوکی بازیگر نوجوان و خوش آتیه ایرانی است که با بازی در سریال زخم کاری به خوبی درخشیده است.

اصل قدرت طلبی در سریال زخم کاری

سریال زخم کاری

داستان سریال زخم کاری و شخصیت مالک حول محور قدرت طلبی تعریف می‌شود. این قدرت طلبی از ابتدا این گونه نبوده و طی گذشت سال‌ها و رخ دادن بعضی رویداد‌ها شکل کنونی را به خود گرفته. قبل از هر چیزی نخست بیایید به خود اصل قدرت طلبی نگاه نزدیکی داشته باشیم.

قدرت طلبی نوعی تمایل و یا به عبارتی بهتر نوعی نیاز فطری در درون انسان است که از کودکی آغاز شده و به شکل‌های مختلف در بزرگ‌سالی ظهور می‌کند. در واقع فرد قدرت طلب میل دارد تا بر همه چیز و همه کس حکومت کند و دوست دارد که بقیه از او حساب ببرند و امر بفرمای او باشند.

قدرت طلبی در کودک چیز طبیعی است که با رسیدن به رشد شناختی و اخلاقی حل و فصل می‌شود؛ اما قدرت طلبی در یک فرد بالغ، نوعی اختلال است که به صورت ناخودآگاه ظهور می‌کند. این اختلال و یا این شکل قدرت طلبی از ابتدا اینگونه نبوده.

به عنوان مثال، درون مالک نوعی حس تمایل به قدرت طلبی و حکومت کردن بر دیگران وجود دارد؛ تا جایی که برای رسیدن به این هدف، دست به کار‌های عصیانگرایانه‌ای می‌زند که هر کسی قادر به انجام آن کار‌ها نیست. در واقع این شکل از قدرت طلبی که ما از شخصیت مالک می‌بینیم، تنها وجه نهایی فرایند قدرت طلبی است.

این قدرت طلبی مانند هر تمایل دیگری در یک عنصر کلیدی ریشه دارد و طی یک فرایند شناختی _ روانی، رشد می‌کند و به یک تمایل غیر قابل کنترل تبدیل می‌شود.

سکانس ویژه سریال زخم کاری

سریال زخم کاری

در سکانسی از سریال زخم کاری، به دوران کودکی شخصیت مالک فلش بکی زده می‌شود. در این سکانس، مالک پشت تراکتوری نشسته که پدرش آن را برای شخص دیگری تعمیر کرده. مالک کوچک با گفتن یک دیالوگ، نشان می‌دهد که حس قدرت طلبی و تمایل به مالکیت او از دوران کودکی نیز با او همراه بوده. او می‌گوید: بابا، مگه با تراکتورمون نمیریم؟

رفتار متقابل پدرش نیز نشان می‌دهد که برای نیاز‌های او ارزش زیادی قائل است. اما نیاز‌های مالک تنها به صاحب یک تراکتور شدن ختم نمی‌شود.

او هم در دوره کودکی و هم در دوره جوانی، با مجموعه‌ای از نیاز‌های مادی، روانی و عاطفی روبه رو می‌شود که به علت اوضاع بد مالی خانواده‌اش قادر به بر طرف کردن این نیاز‌ها نیست.

چند برش برای سریال «زخم کاری»

سریال زخم کاری

محمدرضا لطفی

اگرچه فیلمسازی و سریال سازی تا حد زیادی از ابزارهای مشترکی مثل نور، تصویر، بازیگری، ادبیات و... استفاده می‌کنند، اما دو مدیوم کاملا متفاوت هستند. اولین وظیفه یک سریال، برخلاف فیلم و سینما توانایی جذب مخاطب انبوه است. در این زمینه «زخم کاری» موفق عمل کرده است.

بارها نوشتم و گفته‌ام، یک فیلمساز موفق الزاما سریال‌ساز موفقی هم نیست و برعکس. بر این عقیده‌ام که مهدویان(کسی که این حجم از خلاقیت را در «ایستاده در غبار» از خود نشان می‌دهد، به بقیه آثارش کاری ندارم، «شیشلیک» را هم اصلا ندیده‌ام) فیلمساز موفق‌تری است تا یک سریال ساز. هرچند که مهدویان در «زخم کاری» نشان می‌دهد این مدیوم را هم می‌شناسد و در آن از استانداردها کم نمی‌آورد، اما مدیوم او سینما است.

این شوخی واژگان حیرت‌آور و بی‌نظیر و کم‌نظیر را کنار بگذارید. این واژگان نه برای این سریال،که برای هیچ فیلمی در یک نقد یا یادداشت جدی جایی ندارند. «زخم کاری» یک سریال استاندارد خوب است، بازی‌های سریال در کل تمیز هستند. جواد عزتی بسیار خوب است و بازی‌اش از ستون‌های سریال. دو کاراکتر تین ایجر سریال ضعیف هستند و نمی‌فهمم چرا مرتضی امینی‌تبار در نقش میثم اینقدر اصرار به امیر جدیدی بودن دارد.

سریال زخم کاری

«زخم کاری» تا قسمت پنجم یک سریال معمولی است، از قسمت ششم به بعد موتورش روشن می‌شود و فضای دیوانه‌ایی را خلق می‌کند که به شدت مخاطب را درگیر می‌کند. سریال هدف‌گیری بسیار هوشمندانه‌ایی دارد. جای مگسک را درست وسط سیبل نشانه رفته است. دست گذاشتن روی موضوعی به شدت جهان شمول، درون هیولاوار انسان‌ها، جنون طمع، حرص بیشتر خواهی، بیماری افزون‌خواهی.

در کمتر یادداشتی به عناصر فنی پرداخته می‌شود. از هنر سجاد پهلوان‌زاده به عنوان تدوین‌گر و تاثیرش در بالا رفتن سطح کیفی سریال نمی‌توان به سادگی گذشت. هرچقدر موسیقی حبیب خزایی‌فر در سه قسمت ابتدایی سریال عنصر منفی و بازدارنده سریال بود، اما از قسمت چهارم به بعد قدم به قدم در حال تبدیل شدن به یکی از بهترین و موثرترین عناصر سریال است. نور و قاب و تصویرها می‌توانست در راستای روند داستان سریال تبدیل به کاراکتر و شخصیت شوند، این اتفاق رخ نمی‌دهد. این یک انتخاب و سلیقه است و نه نمره‌ایی منفی، چرا که تمیز و قابل قبول هستند، اما می‌توانست وارد بافت جنون‌آمیز سریال شود، که نمی‌شود.

«زخم کاری» یک سریال تر و تمیز، خوش روایت و پر مخاطب، مخصوصا از قسمت ششم به بعد است. با عیوبی مانند تمام آثار ساخته شده. نه شاهکار است و نه بی نظیر در تاریخ که به نظرم رسیدن به همین عناصر نام برده شده کاری بسیار دشوار و به معنای موفقیت است. تمام شکست‌ها از جایی می‌آید که تصمیم می‌گیریم شاهکار خلق کنیم و دنیا را عوض کنیم. به نظرم مهدویان این موضوع را به خوبی درک کرده و به آن عمل نموده است.

copied
ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.