کد خبر : 2257 / /
/

نوه ای بی رحم مادر بزرگش را کشت | پشت پرده قتل پیرزن تنها چیست؟

پسر جوان که مادربزرگش را سر سجاده نماز قربانی سرقت طلاهایش کرده و به قصاص محکوم شده بود به خاطر عدم پیگیری اولیای دم ۷سال در زندان بلاتکلیف ماند.

نوه ای بی رحم مادر بزرگش را کشت | پشت پرده قتل پیرزن تنها چیست؟

 عصر بیست و ششم شهریور ماه ۹۳ به ماموران کلانتری یافت اباد خبر رسید زن ۷۰ سال‌های به نام عفت در خانه‌اش و سر سجاده نماز کشته شده است. پلیس به بررسی پرداخت و دریافت همه طلا و جواهران این زن سرقت شده است.

همسر قربانی به پلیس گفت: برای خواندن نماز به مسجد رفتم اما وقتی برگشتم و در زدم همسرم در را باز نکرد. نگران شدم و فرزندانم را خبر کردم اما آنها بعد از شکستن قفل در با جنازه خونین مادرشان روبه رو شدند.

بررسی‌های پلیس نشان می‌داد همه طلا و جواهرات قربانی سرقت شده است.

تلاش برای ردیابی قاتل آشنا آغاز شده بود که مرد جوانی به کلانتری رفت و گفت: نوه ۱۸ساله قربانی به نام آرش سراغ وی رفته و برای فروش حدود ۲۰۰ گرم طلا از وی کمک خواسته است.

اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد تحقیقات را وارد مرحله تازه‌ای کرد و آرش بازداشت شد.

قتل مادربزرگ سر سجاده نماز

وی به قتل مادربزگش با انگیزه سرقت اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل با زن مطلقه‌ای که دو فرزند داشت اشنا شدم. من به او علاقمند شده بودم و تصمیم به ازدواج داشتم اما پولی در بساط نداشتم.به همین خاطر به فکر سرقت طلاهای مادربزرگم افتادم.به انجا رفتم و کیسه‌ای را دور گردن مادر بزرگم که سر سجاده نماز بود انداختم و کشیدم تا بی‌حال شد. همان موقع با کارد آشپزخانه چند ضربه به او زدم و پس از دزدیدن طلاهایش فرار کردم.

این پسر پای میز محاکمه ایستاد و در حالی به تشریح جزییات جنایت پرداخت که همه فرزندان قربانی از جمله مادر آرش برای وی حکم قصاص خواستند.

آرش گفت: باور کنید قصد کشتن مادربزرگم را نداشتم. من فقط می‌خواستم ازدواج کنم ولی پولی نداشتم. دو روز قبل از این ماجرا مشروب و قرص خواب خورده بودم که فکر سرقت طلاهای مادربزرگم به ذهنم رسید. من پشیمان هستم.

در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و وی را به قصاص محکوم کرد. حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شد و زمان زیادی تا اجرای حکم باقی نمانده بود که اولیای دم به خاطر ناتوانی در پرداخت تفاضل دیه پیگیر پرونده نشدند. به این ترتیب آرش نزدیک به ۷سال بلاتکلیف در زندان ماند. وی نامه‌ای به قضات دادگاه نوشت و تقاضای کمک کرد.

به این ترتیب طبق ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. این پسر که حالا ۲۵ سال دارد به قضات دادگاه گفت: وقتی دست به قتل مادرم زدم خیلی جوان بودم. می‌دانم اشتباه بزرگی مرتکب شده ام. به همین خاطر همه اولیای دم و حتی مادرم برایم قصاص خواستند. اما حالا در این سال‌ها پیگیر پرونده ام نشدند و من در این سال‌ها بلاتکلیف در زندان مانده ام. من وضعیت بدی دارم و از قضات دادگاه تقاضا دارم کمکم کنند تا تکلیفم روشن شود.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره سرنوشت پسرجوان اظهارنظر کنند

copied
ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.