مصاحبه اختصاصی با شایان سجادی

حتماً این روزها اسم کارگردان فیلمی از سینمای کوتاه ایران را زیاد شنیدهاید، اگرنه اسم فیلمی که کارگردانی کرده «نابودی روان » را حتماً بارها در پلتفرم آپارات دیدهاید، فیلمی که سال 1396 از زمان حضورش در جشنواره سما در بخش رقابت و رد دلیل شدنش توسط داوران جشنواره سما در آن سال ها بخاطر اشاره داشتن مستقیم فیلم به موضوع مشروبات الکلی بوده است، حالا این کارگردان جوان و پر استعداد کشورمان از فیلم جدیدش میگوید که به خاطر فیلم کوتاه گل در وقت اضافه، به من از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اجازه تهیه کنندگی داده شده است.
شایان سجادی یکی از پرکارترین کارگردان سینمای کوتاه ایران است که در پرونده کاریش ژانر و گونهای خاص دیده میشود، فیلمنامه های کوتاهی که بخاطر او نوشته شده و ساخته شده اند و حتی نیز دستیار افتخاری کارگردان در بعضی از فیلم و سریال های بزرگ و به یاد ماندنی مثل، ماه گرفتی، تعبیر وارونه یک رویا، نفس گرم و جاده قدیم را با سید مسعود اطیابی، فریدون جیرانی، محمد مهدی عسگر پور و بهرام بهرامیان را تجربه کرده است، او ادعا میکند فیلم های کوتاه با ژانر های اجتماعی بیشتر ساخته است و از رفتن به سراغ ژانر های سیاسی اجتناب میکند.
سجادی اولین فیلم کوتاهش را در مقام کارگردان، در سال 1390 ساخت، اگرچه کارش در سینمای کوتاه با فیلم کفش از سال 1392 کلید خورد. او در آن فیلم کوتاه هم با سمت کارگردان حضور داشت. حالا خبرگزاری خبر آزاد با او درباره فیلم کوتاه جدیدش به نام گل در وقت اضافه (در میانه اول فروردین ماه 1402 ) گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
من برای گفتگوی امروز محورهای متعددی را در نظر دارم؛ یکی وضعیت سینمای کوتاه امروز است تا بدانیم اوضاع آن چگونه و شما بهعنوان یکی از کارگردانان و تهیه کنندگان جریان اصلی آن را چگونه ارزیابی میکنید، محور بعدی وضعیت پخش فیلم های کوتاه است و اینکه آیا توانسته به خانواده سینمای کوتاه ایران کمک کند یا خیر، محور بعدی انتخابهای شما و فیلمهایتان از جمله گل در وقت اضافه و... است
راستش الآن که فرصتی پیشآمده میخواهم بیشتر در مورد مشکلاتی صحبت کنم که سر سینمای کوتاه ایران آمده و میآید، همیشه فرصت داریم که در مورد انتخابهای من صحبت کنیم، بهتر است در مورد مدیریت سینما کوتاه و آینده آن صحبت کنیم که برای ما کارگردانان بسیار مهم است و ما باید برای حفظ آن تلاش کنیم. تقریباً انگیزه فیلمسازی در ژانرهای مختلف کمرنگ شده و یا در حال از بین رفتن است و از طرف دیگر سینمای کوتاه بینالملل ما، رسماً کمرنگ شده است. به نظرم بهتر است که در این خصوص با خیلی از سینماگران کوتاه و دستاندرکاران این حرفه گفتگو کنید.
پس در مورد معضلات سینمای امروز ایران صحبت کنیم؟
موافقم، مسیری که من طی کردم بد یا خوب طی شده و قطعاً به آن هم میرسیم ولی الآن میخواهم در این مورد صحبت کنم که حال سینمای کوتاه خوب نیست.
سالها است که سینمای کوتاه نتوانسته جان بگیرد و چراغهای سالن سینما بخاطر نمایش فیلم های کوتاه خاموش است، کرونا در دو سال گذشته ضربه بد تری به پیکره سینما و سینمای کوتاه زد، بعد از آن تغییر مسئولان فرهنگی و... مشکل سینمای کوتاه را بحرانی تر کرده یا هنرمندانی که در آن کار میکنند؟ حیات سینمای کوتاه در کشورهایی که تولیدکننده صنعت و هنر فیلم هستند مستمر تر از سینمای کوتاه ایران است، ولی سینمای کوتاه در ایران اینگونه نیست و دچار افتوخیز خیلی بسیاری است
سینمای کوتاه در ایران گرفتار بدشانسیهای عجیب وغریبی است. ما سینماگران کوتاه – در هر جایگاهی- همیشه تلاش کردیم تا وضعیت آن را بهبود ببخشیم؛ اما به هر شکل ضربه میخورد و آنکسانی که باید در هر شرایطی حواسشان به سینمای کوتاه باشد یکدفعه حواسشان پرت میشود و بعد میبینند سینمای کوتاه که بنیان فیلمسازی است، از دست رفته است، در حال حاضر سینمای کوتاه چنین وضعیتی را دارد. ما سینماگر کوتاه هستیم و دوست داریم آن را در چارچوب و موازین حفظ کنیم، دوست داریم با مردم باشیم و حرفهایمان را با مردم در میان بگذاریم و... ولی متأسفانه گیر میکنیم یعنی یکجایی گیر میکنیم که باید خودمان موانع را برداریم دیگران چندان اهمیت نمیدهند که موانع را بررسی و جمع کنند.
این سینمای کوتاه از دست رفته ، خوب میشود یا اتفاقی برایش افتاده که قابل جبران نیست؟
مشخص است که سینمای کوتاه دچار بی اهمیتی از میان مسئولان فرهنگی است که بهش بهای پخش نمیدهند و حتی عوامل فیلم های سینمایی برای مشارکت در تولید فیلم کوتاه، آن را یک تجربه آماتوری به حساب می آورند و این مثل یک بیماری میماند که علاجش هنوز پیدا نشده و مسئولان فرهنگی ما هم انگار نمیخواهند علاج این بیماری را زودتر پیدا و بر طرف کنند. مسئله فقط تشکیل صنف برای سینمای کوتاه نیست که بخواهد وظیفه اش صرفا نظارت بر سینمای کوتاه باشد، وظیفه صنف علاوه بر نظارت، باید مدافع حقوق سینماگران کوتاه باشد و آن مسائل را بهبود ببخشد و بلکه مدیریت دیگری که در پیرامون سینمای کوتاه وجود دارد این است که ما سینماگران کوتاه آن را نمیبینیم، بلکه یکدفعه و بهیکباره به آنها برخورد میکنیم و نمیتوانیم بهدرستی با آنها کنار بیاییم. این در شرایطی است که مدیریت سینمای کوتاه و یا صنف بخواهد مشکل را حل کند، از شانس بد ما گاهی سینمای کوتاه دارای مدیریتی میشود که نهتنها به بهبود کمک نمیکند بلکه سینمای کوتاه را به سمت دیگری میبرد.
در این سالها به دلایلی چون کرونا، جابهجایی رؤسای فرهنگی، جابهجایی مدیران مسئول فرهنگی و حوادث و جریانهای اخیری که در کشور رخ داد و... سینمای کوتاه مدام دچار آسیب شد.
البته هرگاه حال سینمای کوتاه خوب بوده و در جای درست قرار داشته همه دیدهاند که چه بضاعتی به وجود آورده است، جایگاه عجیبوغریبی در جهان و جشنوارههای بینالمللی پیدا میکند، مردم اقبال نشان میدهند و وضعیت اکران در سینما برای فیلم های کوتاه سامان پیدا میکند، سرمایهگذاران کمی برای ساخت فیلم های کوتاه به سینمای کوتاه ورود پیدا میکنند و جوانان و فارغالتحصیلان رشته سینما از آموزشگاهها و دانشگاهها به عرصه ورود پیدا میکنند. بعد از این فرازها یکدفعه تمام این بضاعتها و توانمندیها رها شده و ول میشود و ما سینماگران کوتاه باید بدویم تا شرایط سینمای کوتاه را حفظ کنیم. در زمان فرود و افول متأسفانه ناامیدی عجیبوغریبی به زیرمجموعه سینمای کوتاه وارد میشود که آسیب سنگینی است. سینمای کوتاه یک جریان مدیریتی عجیبوغریب مانند بازی مار و پله دارد. با همت سینماگران و بعضا هنرمندان دلسوز و حامی به سینمای کوتاه و... بالا میرود و در نقطه اوج در برخورد با موانع دوباره سقوط میکند و پایین میآید، این فراز و فرود و این حرکات مداوم بالا رفتن و پایین آمدن به سینمای کوتاه آسیب میرساند. این آسیب از بدنه سینمای کوتاه نیست، ما کار خودمان را میکنیم، ما در جهت ارتقا دادن و ترمیم سینمای کوتاه حرکت میکنیم. فکر کنم آنقدر که ما نگران اقتصاد هنر و صنعت سینمای کوتاه هستیم، مدیران فرهنگی، پخش کنندگان و تهیه کنندگان نیستند، آنقدر که ما نگران اصناف مرتبط با سینمای کوتاه هستیم، قطعا صنوف نگران ما کارگردان ها نیست، البته این چیزها وظیفه ما است ولی صنف سینمای کوتاه بیشتر وظیفه دارد که به فکر سینماگران کوتاه – در همه سطوح- باشد، بالاخره خواه ناخواه ما اهالی سینمای کوتاه شکل گرفتهایم، علاقه داشتیم که به این حرفه آمدیم و بابت علاقهای که داریم پای آن میایستیم، هیچکدام از ما نیامده بود تا کارمند شود ما بابت تخصصی که داریم درس خواندیم و بابت آن زحمت زیادی کشیدهایم، شاید میتوانستیم به سراغ حرفههای دیگر برویم حتی عدهای استعداد حرفههای دیگر را هم داشتند اما ماندند و این راه را ادامه دادند، خودمان آن را حفظ کرده و میکنیم؛ اما اساس مسئله سینمای کوتاه این است که هنوز مدیریت و قانون درستی در صنف سینمای کوتاه وجود ندارد و نتوانسته سینمای کوتاه را با توجه به حساسیتهای پیرامونی که دارد، درست مدیریت کند و قانونی درست که باعث سرخوردگی فیلمسازان سینمای کوتاه نشود، وضع کند.
همیشه در همه دولتها گفته شده که به فرهنگ و هنر اهمیت میدهند و مسئله فرهنگی ایران برایشان مهم است و همیشه هم از فرهنگ و هنر گفته میشود؛ اما این فرهنگ چیست؟ آن هم وقتیکه نه از تولیدات سینماگران فیلم های سینمایی و کوتاه راضی هستند و نه از آنچه تئاتریها میآفرینند، در سایر هنرها هم همین وضع است! به نظرم چیزی از هنر میخواهند که در تولیدات هنری نیست و آنچه هنرمندان تولید میکنند برای مسئولان فرهنگی مطلوب و خوشایند نیست.
دقیقاً، برای مسئولان فرهنگی ریشه فکری، اندیشه و تفکر هنرمند مهم نیست، میگوید این راه تو است و باید در آن حرکت کنی، مهم آن راهی است که هنرمند باید در آن حرکت کند، در چنین شرایطی معلوم است که خیلی از هنرمندان میگویند چرا باید اینگونه کار کنیم. من سینماگر کوتاه هستم، ایرانیام و برای مملکتم، فیلم کوتاه می سازم، جهان را هم میبینم و درک میکنم، حتی بسیاری از اتفاقات را جلوتر از تحلیلگران سینمایی میبینم ، اما راهی که شما میگویید و لاینی که شما مشخص میکنید، راه و لاین من هنرمند نیست! نهتنها من بلکه نظر مخاطب من هم نیست، سینماگران کوتاه از نویسندگان و کارگردانان تا بازیگران و تهیهکنندگان و سایر هنرمندان این عرصه مخاطب دارند. توقع مخاطب هم از من این نیست. اینجا است که سینمای کوتاه آسیب میبیند. وقتی در ساخت اثر هنری و کوتاهی قرار میگیریم، میبینیم مجبور هستیم از بین همه سلایق و نظرات مسئولان فرهنگی و مخاطبان و جریانهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و... عبور کنیم و اثر را هم سلامت بسازیم و با آنچه فکر میکردیم کماکان نزدیک باشد. این موضوع مربوط به الآن نیست بلکه در هر دولتی اینطور بوده است، ما میبایست از بین همه اینها عبور کنیم تا فیلمی را بسازیم که خوب باشد؛ اما نکته اینجاست کسانی نباید به ما یاد دهند که چطور جلو برویم و کار کنیم، ما خودمان بلد کار هستیم و میدانیم چطور جلو برویم؛ اما اگر بخواهند نظرشان را به ما تحمیل کنند، نتیجه آن جریان فیلمسازیای میشود که اکنون دچار بی اهمیتی در سینمای کوتاه هستیم، آیا میتوانیم سال دیگر هم با همین وضعیت و جریانی که شکل گرفت جلو برویم؟ این مسئولان فرهنگی اگر مثل یک فیلم سینمایی، به فیلم های کوتاه، از نظر پخش، تولید بها بدهند و وارد رقابت با فیلم های سینمایی کنند، قطعا، فیلم های کوتاه، با حمایت همان عوامل، مورد توجه مخاطبان قرار خواهد گرفت و حتی نیز چرخه اقتصادی هم خود به خود برای خرید بلیط و تماشای فیلم های کوتاه، این وسط شکل میگیرد.
وقتی که به سینمای کوتاه نگاه میکنیم شاید به ترتیب مشکلات ایران را در سالهای مختلف نشان داده باشد، مثلاً اینکه مسئله زنان و دختران، مسئله آینده خواهد بود و این نوع از موضوعات، شاید دغدغه هر فیلمساز خواهد شد و شاید آن موقع، آن مدیر با خودش فکر کند که اگر فیلم های کوتاه همانند فیلم های سینمایی، به این نوع از مسائل به پردازد، یک سیاه نمایی است، درحالیکه چه در فیلم های کوتاه و چه در فیلم های سینمایی، اگر این مسائل را جلوتر به تصویر بکشد و با موضوعیتی که فیلم دارد، بگوید که حل مسائل زنان و دختران باید در دستور کار کلان مملکت قرار بگیرد. باب گفتگو را برای مدیران فرهنگی مسدود میکند و از این منظر که مدیران فرهنگی فکر میکنند همه چیز را می دانند و دلیلی نمیبینند با دیگران حرف بزنند و به قول شما با انگ بستن، افراد را بیرون میکنند و میگویند عامل فرهنگی غرب هستید، اخیراً روزنامه های مروبط به خبر های سینمایی هم تحت تاثیر این نوع از گزارش ها است، به عنوان مثال، تا جایی که شنیده ام، می گویند، آقای علی مصفا از فرانسویها دستور و پول گرفته تا فیلمی باب میل آنها در ایران بسازد و دستگاه فرهنگی غرب چنین کرده است و چنان کرده است و... این آش آنقدر شور بود که حتی باز شنیده ام که معاونت سینمایی در همین دولت جواب داد و گفت اصلاً چنین چیزی نیست و ... میخواهم بگویم بعضی جاها آقایان اصلاً از منطق گفتگو خارج میشوند و اصلا نمیخواهند با کارگردان، وارد بحث و گفتگو بشوند تا به یک نتیجه مطلوبی برسند.
من خودم این روزها درگیر آن هستم و امیدوارم بتوانم از پس آن برآیم، شاید با گفتن این حرف ها و انتقاد کردن از مسئولان فرهنگی، از سوی مدیران فرهنگی و صنف. مورد بحث و هجوم انتقادی قرار بگیرم م، اما لازم دانستم که آن چیزی هایی که باید مدیران فرهنگی برای بهبود و بها دادن به سینمای کوتاه، بدانند، بگویم، دغدغه من نسبت به جامعه سینمای کوتاه، اکنون شکل نگرفته، من این دغدغه را از بدو ورودم به حوزه کارگردانی، داشتم و از نظر من این یک معضل فرهنگی در راستای سینمای کوتاه ایران می باشد. حتی باید صنف فیلم های کوتاه، به اوضاع قرارداد ها هم رسیدگی کند که اگر من تهیه کننده با یکی از عوامل فیلمم، به مشکلی برخورد کردم، در صنف رسیدگی بشود، چراکه در صنف سینمایی هم، به سختی به اختلافات میان تهیه کننده و عوامل، رسیدگی می کنند.
درپایان این بخش اگر نکتهای هست بگویید.
نکته ای ندارم، گفتنی هایی که باید گفته بشود، گفتم، امیدوارم این گفتنی های من، به مسئولان فرهنگی و حتی دولت آقای رئیسی برای رسیدگی به اوضاع فیلم های کوتاه برسد و به فیلم های کوتاه مثل فیلم های سینمایی، جدی تر نگاه بکنند و اگر نیاز به حمایت های بیشتر مثل فیلم های سینمایی برای فیلم های کوتاه وجود دارد، حمایت کنند تا امثال ما که فیلمساز هستیم و حتی بعضی از فیلمساز ها، خودشان هم به صورت قانونی، تهیه کننده هستند، سرمایه ای که برای فیلم کوتاهشان خرج میکنند، به فنا نرود و برایش ارزش معنوی و مادی قائل بشوند نه مثل فیلم نابودی روان که در آن سالها با اندک سرمایه ای که داشته ام، ساخته ام و در جشنواره سما، شرکتش دادم، دست آخر، داوران جشنواره سما، فیلم را بدون هیچ دلیل رد کردن، یادم است که آقای رامبد جوان هم در آن سال ها، یکی از داور های جشنواره سما بودند. به هر حال، دیگر چیزی ندارم که بگویم، امیدوارم فیلمسازان جوان تر از خودم که دارند وارد این عرصه میشوند، به مشکلاتی که من باهاش رو به رو بودم، رو به رو نشوند و به راحتی ایده هایشان را تبدیل به قصه کنند و دست آخر، فیلم کوتاه خوبی بسازند.