کد خبر : 30419 / /
/

خیانت کثیف شوهر خانم بازیگر ایرانی لو رفت | شهرزاد عبدالمجید راز سیاه زندگی اش را فاش کرد

خبری عجیب از خیانت دردناک همسر بازیگر محبوب ایرانی به گوش رسیده است.

خیانت کثیف شوهر خانم بازیگر ایرانی لو رفت | شهرزاد عبدالمجید راز سیاه زندگی اش را فاش کرد

شهرزاد عبدالمجید، بازیگر سینما و تلویزیون، راز ازدواج نکردنش را فاش کرد. این بازیگر می‌گوید که سال‌ها قبل یک مرد به او خیانت کرده است و حالا به همین خاطر به سختی می‌تواند کسی را پیدا کند که از نظر احساسی به او نزدیک باشد.

به گزارش ایران آرت، عبدالمجید سابقه بازی در سال‌های پربیننده‌ای مثل "در پناه تو" و "تب سرد" را در کارنامه خود دارد و در فیلم "ضیافت" به کارگردانی مسعود کیمیایی هم نقش‌آفرینی کرده است.

این بازیگر که ماه گذشته 49 ساله شد، روایت خیانت باور نکردنی یک مرد به خودش را بازگو کرد. ویدئوی صحبت‌های عبدالمجید را ببینید.

شهرزاد عبدالمجید

آغاز بازیگری

از حدود سال 1373 بازیگری را شروع کردم. در کلاس های آقای سمندریان دوره بازیگری دیدم و نزد آقای معیریان دوره گریم را گذراندم. سال 1374 اولین سریالم را که متعلق به گروه اقتصاد بود کار کردم. سریال « در پناه تو » ، فیلم سینمایی « ضیافت » ، « شبی دیگر » دارینوش ، سریال « فقط به خاطر تو » ، سریال « تب سرد » کارهای بعدی ام بودند.

شهرزاد تله فیلم های زیادی هم بازی کرده :تهتقاری ، ویلای پر ماجرا ، دم بافته ، به رنگ حضور ، ماهرخ ،نقش لیلی ، آغاز این صدا، سوگند، فرصتی دیگر شاید ، گاهی به پشت سر نگاه کن ، قصه های شیرین و فرهاد ، ثروت بزرگ ، سکانس آخر،عروسک شکسته، گل سرخی می میرد.

وی دارای یک برادربه نام علی و یک خواهربه نام شبنم می باشد.

شهرزاد عبدالمجید ازدواج نکرده و همسری ندارد.

شهرزاد عبدالمجید

شایعه در مورد مدلینگ بودن شهرزاد عبدالمجید

شهرزاد عبدالمجید بر اساس شایعات منتشر شده در فضای مجازی یکی از مدل های آرایشی شده بود اما بعد از انتشار این تصاویر و خبرها در شبکه های اجتماعی بازیگر زن ایرانی واکنش و تکذیبیه منتشر کرد.امروز صبح وقتی خبر انتشار “مدل” شدنِ خودم و با درج سِنَ در سایت ها و خبرگزاری های زرد و نا معتبر خوندم بی درنگ یاد جمله ی اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر “وِلِنگاریِ فرهنگی” افتادم ...به راستی که “وِلِنگاریِ فرهنگی” در این کشور بیداد می کند و وقتی که شخص اول یک کشور از نبود فرهنگ گله مند هستند،منِ شهرزاد عبدالمجید حرفی برای گفتن ندارم…اینجانب اعلام میکنم که به جز بازیگری،آن هم در کشور عزیزم ایران به هیچ شغل دیگری مشغول نبوده،نیستم و نخواهم بود…در آخر اینکه درآمدِ این “سَرَک کِشی ها و شایعه پراکنی ها” بر مرزوقین ش حرام باد.

شهرزاد عبدالمجید

علّت گُزیده کاری و غیبت سه ساله :

من مدّت سه سال در دانشگاهی بین المللی در دبی زبان انگلیسی می خواندم و همچنین در مقطعی کوتاه به هندوستان سفر داشتم تا دوره های انرژی درمانی ام را تکمیل کنم. بعد به ایران برگشتم و همچنان مشغول تحصیل زبان هستم. دو سالی هست که مجدّداً بازیگری را آغاز کردم. به نظرم وقتی بیشتر کار می کنی، بیشتر در حاشیه هستی. من این حاشیه را دوست ندارم و ترجیح می دهم زندگی آرام خودم را داشته باشم. به همین دلیل هم کم مصاحبه می کنم و هم گزیده کار هستم.

سریالی که هم اکنون مشغول بازی در آن هستید :

مجموعه ی «شاید برای شما هم اتّفاق بیفتد» باز هم اپیزودیک است و همچنان سریال حال و هوای «کلید اسرار» را دارد. سی قسمت دارد. هر ده قسمت را یک کارگردان می سازد. ده قسمت را آقای «معظّمی»، ده قسمت را آقای «راما قویدل» و ده قسمت را آقای «نوید مهین دوست» که من در یکی از اپیزودها برای آقای "مهین دوست" کار کردم و الآن باعث افتخارم است که دارم با آقای قویدل کار می کنم. قبل از آن هم یک سریال کمدی به نام «خاطرات شیرین و فرهاد» داشتم به کارگردانی آقای "مهدی مظلومی" که آقای «امیرحسین رستمی» نقش مقابلم بودند. کاری که بیشتر مبتنی بر کمدی لحظه بود. سریال «شهر هِرت» (چاری) را هم آماده ی پخش دارم. آخرین کار پخش شده ام هم کار ویژه ی چهارشنبه سوری بود که آقای تکاور برای شبکه ی دو ساختند و به نمایش درآمد.

تجربه ی حضور در برنامه ی عروسکی «خاله رؤیا و تقی» :

اگر مجدّداً کار عروسکی به من پیشنهاد شود که عروسکی مثل "تقی" داشته باشد، حتماً قبول می کنم. «تقی» برای من فقط یک عروسک نبود. برای من مثل یک بچّه بود. بیشتر ارتباط من با "تقی" بداهه بود و همین برای بیننده جذّابیّت داشت و کار را به یکی از پُربیننده ترین های زمان خودش تبدیل کرد. صدای خانم مفید و عروسک گردانی خانم محبوب آنقدر سینک بود که نمی شد با «تقی» ارتباط برقرار نکرد.

چطور سر از عالم بازیگری درآوردید ؟

به نظر من بازیگری یک مقوله ی ذاتی و ژنی است. مشقوّق اصلی ام مادرم بود، کسی که اگر در کنارم نمی بود شاید الآن هیچ چیز نداشتم. وقتی علاقه ام را به بازیگری دید من را به دو نفر از همکارانش یعنی آقایان «صمد شیرازی» و «اوین» معرّفی کرد. تست دادم و قبول شدم و وارد این دنیای پُرحاشیه شدم.

اگر بازیگر نمی شدید ... :

قاعدتاً جهانگرد می شدم. احتمال داشت معلّم یا مدیر بشوم چون عاشق بچّه ها هستم. دنیای بچّه ها را دوست دارم چون صداقت دارند. از دنیای پوچ و الکی دور و بَرَم خسته شده ام.

اهل فوتبال هم هستید ؟

من بر خلاف تمامی اقوام، دوستان و آشنایانم که پرسپولیسی اصیل هستند، استقلالی ام. البته برای پرسپولیس احترام قائلم و فقط در بازی مقابل استقلال هستش که آرزوی شکست خوردنش را می کنم. در کل معتقدم این بازی ها تا جایی خوب است که مردم را سرگرم کند و بهشان آرامش دهد. اگر قرار باشد اعصاب مردم را به هم بریزد و آنان را به جان یکدیگر بیندازید اصلاً فایده ای ندارد.

اهل مطالعه هستید ؟

بله ... بچّه های انتشارات «دارینوش» در حقیقت خانواده ی دوم من هستند. البته بیشتر کتاب هایی در حوزه ی انرژی درمانی مطالعه می کنم.

نظر شما در مورد ابلاغیه ی معاون سیما در خصوص ممنوعیّت ساخت سریال های تلخ در تلویزیون :

فعلاً که این صحبت ها در دّ حرف است و به مرحله ی اجرا درنیامده ضمن اینکه هر دو شخصیّتی که من دارم برای ماه رمضان کار می کنم شخصیّت های تلخی هستند. به نظرم تا تلخی نباشد، شیرینی دیده نمی شود. شادی یا تلخیِ صِرف، مردم را دلزده می کند. زندگی ما آدم ها مرتّب در تضاد است. تا بدی نباشد، خوبی دیده نمی شود. تا زشتی نباشد، زیبایی دیده نمی شود. تا سریال های تلخ نباشند هم سریال های طنز جذّابیّتی نخواهند داشت. متأسّفانه طنزهای اخیر تلویزیون هم همگی تکراری شده اند. از نظر داستان، مضمون، کاراکتر، بازیگران و ... . به عنوان مثال همین سریال های نوروزی. متأسّفانه ما مناسبتی ساز شده ایم و به خطّ داستانی کمتر بها می دهیم. من واقعاً دلم برای سریال هایی مثل «در پناه تو» تنگ شده، سریال هایی که خیابان ها را خلوت می کرد و مردم را پای تلویزیون می نشاند و آنها را مشتاق تماشای قسمت بعدی می کرد. سریال هایی مثل «تب سرد»، «پدر سالار» و ... . اکثر سریال های ما اپیزودیک شده اند. به واسطه ی تقلید کورکورانه ی ما از غربی ها. البته بازی در کارهای اپیزودیک برای بازیگران به لحاظ زمان و صرفه اقتصادی بسیار مقرون به صرفه تر است ولی بازی چندان به چشم نمی آید. من خودم هجده تِله فیلم بازی کرده ام که بیشترشان بعداً وارد شبکه ی خانگی هم شده اند ولی واقعاً کدامشان در خاطر مردم می مانَد ؟ بازی در سریال های اپیزودیک هم جذّابیّت چندانی ندارد.

مجموعه های « قهوه ی تلخ» و «قلب یخی» را پیگیری می کنید ؟

با وجود تمام احترامی که برای آقای لطیفی و ساخته هایشان قائلم ولی معتقدم "قلب یخی" فقط یک ویترین است. این کار را ندیدم ولی جسته و گریخته «قهوه ی تلخ» را دنبال می کنم. بازی خانم عبدالرّزاقی و آقای محمّدرضا هدایتی خیلی خوب بوده، برزو هم که واقعاً معرکه است. به نظرم چنین سریالی که داستان خوب، شخصیّت های ثابت و بازی های قابل قبول دارد و اینجوری توانسته نظر مثبت مردم را جذب کند. باید از تلویزیون پخش می شد. متأسّفانه مدیران ما این ذوق را در مخاطب کُشته اند.

ارزیابی شما از وضعیّت سینما و تلویزیون ایران :

سینمای ما یک سری بازیگر خاص دارد که من نمی دانم چرا خودشان را از بازیگرهای تلویزیون جدا می دانند. این تلویزیون هستش که بازیگر را محبوب می کند، بیننده برایش جمع می کند و این بیننده را برایش به سینما می کِشانَد. اگر در تلویزیون بازیگر خوبی باشی، متقابلاٌ می توانی در سینما هم بازیگر مؤفّقی باشی. من نمی گویم بازیگر خوب در سینما نداریم.

داریم ولی اگر قرار باشد یک بازیگر هجده تا اکران فیلم داشته باشد، خب معلوم است که این سینما، سینماییی هستش که سقوط می کند. سینمایی هستش که مردم از آن خسته می شوند. جایی را نمی گذارد که مردم فرصت فکر کردن برای قصّه را داشته باشند. سوژه هایمان هم که همه تکراری هستند. باز دست تلویزیون الآن بازتر است. همه ی سینمای ما، کُپی شده است. یعنی به محض اینکه من یک فیلم ایرانی نگاه می کنم، شاید دو روز بعد فیلم خارجی اش را بیاورم، در خانه بنشینم و نگاه بکنم. هیچ خلاّقیّتی وجود ندارد و هنوز که هنوز است، ما داریم با یک دوربین در سینما کار می کنیم. تکنیک ما هنوز بالا نرفته است. در امارات اصلاً بخش فیلمسازی وجود ندارد. تازه دارند یک شهرک سینمایی مثل هالیوود راه می اندازند تا این بخش را راه بیندازند. ولی آنها برای ساخت یک ویدئوکلیپ روی آهنگ، با دوربین 35 کار می کنند. یعنی اینقدر برای کار ارزش قائلند.

جدیداً در ایران یاد گرفته اند که این را ما می گیریم، DV می کنیم. ما تکنیک را بالا نبُردیم و فقط از بازیگر توقّع داریم، در حالیکه همه چیز دست به دست هم می دهد. خب وقتی من این امکانات تصویری را در خانه ام دارم. برای چه باید بلند شوم، به سینما بروم تا فیلم نگاه کنم. آخرین باری که رفتم سینما فرش قرمز فیلم "کریستال" بود که پنج دقیقه هم بیشتر ننشستم ولی خب در خانه ام راحتم. بیشتر ترجیح می دهم سریال های مطرح روز دنیا را در خانه ام نگاه کنم. من اصلاً "فارسی وان" نگاه نمی کنم. چون می گویم ما خودمان داریم به خودمان لطمه می زنیم. من می گویم شما که دارید زحمت می کشید. خرج هم می کنید و دوبله می کنید، محدودیّتی هم که ندارید.

مخاطبتان را هم که دارید. پس چرا نمی روید سراغ چندتا سریال به درد بخور ؟ چرا سریال های درجه ی 4 و 5 ؟ وقتی به تلویزیون ما دوتا کار «جیم» پیشنهاد بشود و تلویزیون آن ها را رد کند، صرفاً به کار «الف» و «ب» نگاه کند ؛ من تشویق می شوم که خودم بروم که کار «الف» بسازم. تلویزیون ما داره چهارصدتا تِله فیلم تولید می کند. زدیم روی دست هالیوود. فیلمِ بی کیفیّت تولید کردن، یعنیی هدر دادن سرمایه و انرژی. سوزاندن بازیگر. به جای این کار بیا بیست تا فیلم درست که حرفی برای گفتن داشته باشند، بساز. باید برای مخاطب جذّابیّت ایجاد کنیم. چرا من باید بروم یک سریال خارجی تهیّه کنم. مگر ما قبلاً جذّابیّت در سریال هایمان نبود. من به شخصه واقعاً دلم خیلی تنگ شده. همه اش می گویم ای خدا، یعنی می شود دوباره همچین سریالی ساخته بشود و من بروم در چنین سریالی بازی بکنم ؟ ولی تب اپیزودسازی همه جا را گرفته است. تقلید کردن را باید از بین ببریم. ما ایرانی ها با اصالتی که داریم، نباید اینقدر دنباله روی دیگران باشیم.

فعّالیّت های دیگرِ شما در اوقات فراغت :

کلاس های انرژی درمانی را دارم. اخیراً مَستِر شده ام. اواخر هر ماه گردهمایی داریم. اواسط ماه هم هر زمان وقت داشته باشم برای انرژی درمانی گروهی معلولین رعد و محک می رویم. نقّاشی ... از دو سال پیش، کلاس نقّاشی نرفتم. پسرِ یکی از دوستانم، راهنمایم بود. اوّلین کارم با رنگ روغن در سال 87 بود به نام بودا. دفتر شعر دارم. دو سه تا داستان نوشتم. اینترنت می روم و اخبار روز سینمایی را پیگیری می کنم. بسته به روحیّه و حالم، انواع موسیقی گوش می دهم. بیشتر دنبال این هستم که از موسیقی، آرامش بگیرم.

ایده آل شما در بازیگری :

دوست دارم اینقدر امکانات و تکنیک خوب باشد که بازیگران ما بتوانند در سطح بازیگران هالیوودی کار کنند.

الگو در بازیگری :

الگوی خاصّی ندارم ولی از بازی "ژولیت بینوش"، "مونیکا بلوچی"، "مریل استریپ" و "جودی فاستر" خیلی خوشم می آید ولی نزدیک به شخصیّتم نیستند که بتوانم ازشان الگو بگیرم. برایم جالب است که خانم "بلوچی" قرار است در فیلم جدید آقای قبادی در نقش یکی از شخصیّت های تاریخی ایرانی ظاهر شوند. خیلی دوست دارم یک روزی چنین پیشنهادی به من هم بشود ولی متأسّفانه چنین موقعیّتی برای یک بازیگر ایرانی به وجود نمی آید.

همه دستمزدشون میره بالا ولی من دستمزدم میاد پائین ! من هیچ وقت به دستمزد به عنوان چیزی که هنرم رو باهاش می فروشم، نگاه نمی کنم. ما یه اصولی داریم توی "ریکی" که میگه تا برای چیزی بهایی نپردازی براش ارزش قائل نمیشی. ذات انسان اینه. اگه یه چیزی که خیلی واست مهمّه، بهت کادو بدن و گمش کنی اون قدر ناراحت نمیشی که اگه یه چیزیو خریده باشی و گمش کنی. چون پول از جیبت دادی. من توی دستمزد دنبال این هستم که فقط زندگیم بگذره. من ماشین و خونه و خیلی چیزای دیگه رو ندارم. معتقدم که باید به حق خودم قانع باشم. باید همه یه جورایی خودمون به خودمون کمک کنیم. من اگه خودم به خودم کمک کنم، به جامعه ام کمک کردم. ما هر چی داریم رو به پیشرفت و تکامل میریم یه چیزایی رو هم داریم از دست میدیم. باید خودمون اینا رو کسب کنیم. اگر به این نکته که زمین گرده و هر فکری که بکنیم یه روزی به خودمون برمیگرده اعتقاد داشته باشیم و اینکه به هر دستی بِدی از همون دست پس میگیری، اون وقت شاید آدم بهتری باشیم. ما نتیجه ی اعمالمون رو خودمون می بینیم.

غیبت سه ساله باعث شد مردم فراموشتان کنند ؟

یه بازیگر برای مؤفّق شدن باید به توانایی های خودش ایمان داشته باشه و انرژی بذاره برای کارش تا متقابل از مردم انرژی بگیره. نباید از مردم جدا بشیم. به دست آوردن دل مردم نکته خیلی مهمّیه. مردم معمولاً از صدایم منو میشناسن و خیلی دلشون تنگ شده واسه من. بیشتر مثبت کار کردم ولی نقش منفی و خاکستری هم داشتم. آدم احساساتی هستم. وقتی یه صحنه ی احساسی توی یه فیلم داره پخش میشه میزنم زیر گریه. بچّه ی خواهرم منو مسخره میکنه میگن ناسلامتی تو بازیگری، میدونی این فیلمه ولی من میگم این احساسمه. من در مقطعی حدود دو سال تصویرم از تلویزیون پخش نشد به دلایلی که گفتم ولی این برام جذّاب و دوست داشتنی بود که فراموش نشدم و مردم باز هم منو میشناختن و حسّ و انرژی مثبت بِهِم میدادن. گرچه همکارام منو فراموش کرده بودن. همه توقّع دارن منو از تلویزیون ببینن، چون منو بازیگر تلویزیونی میدونن.

عشق به مادر :

من مادرمو خیلی دوست دارم. هر دفعه که میرم میبینم این آدم یه دنیای دیگه داره. عشقی که به من داره و عشقی که من بهش دارم. خب این عشق خالصانه رو من الآن کجا میتونم پیداش کنم غیر از مادر خودم ؟

توصیه ی خانم «شهرزاد عبدالمجید» به بازیگران تازه وارد و علاقه مندان به بازیگری :

اگر فقط به دنبال شهرت و معروف شدن هستید، اصلاً وارد این حرفه نشوید. وارد شدن به بازیگری کار سختی نیست ولی باقی موندن در آن خیلی مشکل است. به نظر من تحصیل آکادمیک در کنار تجربه ی عملی میتونه خیلی مفید باشه. بازیگری، حرفه ی فوق العاده بی رحمی هستش که آینده نداره. معلوم نیست شما چند سال بهتون کاری پیشنهاد نشه. یا بعد از چند سال نقشی باشه که به سنّ و ظاهرتون بخوره ؟ به نظرم بهتره اول برید توی یه رشته مؤفّق بشین و بعد به عنوان شغل دوم، برای ارضای علایق و روحتون بازیگری رو انتخاب کنین. شهرت بمبیه که میتونه زندگی افراد رو سخت بکنه.

به همین خاطره که من ازش فاصله می گیرم. چون منو محدود می کنه. منو الگوی جوونا می کنه. آخه من چه کسی هستم که بخوام الگوی جوونا باشم ؟ این کارِ آدمو سخت می کنه. اکثر بازیگرا الآن شغل دوم دارند. بیشتر لذّت بازیگری توی اون حس هایی هستش که از مردم می گیری. اگه ژن بازیگری نداشته باشی، نمیتونی بازیگر مطرحی بشی. هر چند تحصیلات آکادمیک هم داشته باشی. مگه "براد پیت" تحصیلات آکادمیک داشته ؟ یه راننده تاکسی بوده ولی این ژن رو داشته است.

شهرزاد عبدالمجید

بیوگرافی شهرزاد عبدالمجید

فیلم های سینمایی شهرزاد عبدالمجید

چهل 40 (1392)

ویلای پر ماجرا (1388)

ضیافت (1375)

فیلم های تلویزیونی

عصر پاییزی (1392)

ایستاده در آغاز (1392)

تهران پلاک 1 (1391)

نرگس (1385)

تب سرد (1382)

معما (1382)

فقط بخاطر تو (1381)

خاکستر و باد (1380)

در پناه تو (1374)

copied
ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.